علم بهتر است یا ثروت
نهج البلاغه
✨یا کُمَیْلُ: الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَأَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ
?اى کمیل! علم از مال بهتر است (چرا که) علم، تو را پاسدارى مى کند ولى تو باید مال را پاسدارى کنى»
? حکمت ۱۴۷
نهج البلاغه
✨یا کُمَیْلُ: الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَأَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ
?اى کمیل! علم از مال بهتر است (چرا که) علم، تو را پاسدارى مى کند ولى تو باید مال را پاسدارى کنى»
? حکمت ۱۴۷
?شرح خطبه بیست و سوم نهج البلاغه توسط استاد محمد رضا رنجبر
✨أيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا يَسْتَغْنِي الرَّجُلُ وَ إِنْ كَانَ ذَا مَالٍ عَنْ [عَشِيرَتِهِ] عِتْرَتِهِ وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا [إِنْ] نَزَلَتْ بِهِ، وَ لِسَانُ الصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ [يُوَرِّثُهُ غَيْرَهُ] يَرِثُهُ غَيْرُهُ. أَلَا لَا يَعْدِلَنَّ أَحَدُكُمْ عَنِ الْقَرَابَةِ يَرَى بِهَا الْخَصَاصَةَ أَنْ يَسُدَّهَا بِالَّذِي لَا يَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَكَهُ وَ لَا يَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَكَهُ، وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ وَ تُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ كَثِيرَةٌ، وَ مَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ الْمَوَدَّةَ.
?اى مردم، انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد، باز از خويشاوندان خود بى نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند. خويشاوندان انسان، بزرگترين گروهى هستند كه از او حمايت مى كنند و اضطراب و ناراحتى او را مى زدايند، و در هنگام مصيبتها نسبت به او، پر عاطفهترين مردم مى باشند. نام نيكى كه خدا از شخصى در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثى است كه ديگرى بردارد. (قسمت ديگرى از همين خطبه) آگاه باشيد، مبادا از بستگان تهيدست خود رو برگردانيد،
و از آنان چيزى را دريغ داريد، كه نگاه داشتن مال دنيا، زيادى نياورد و از بين رفتنش كمبودى ايجاد نكند. آن كس كه دست دهنده خود را از بستگانش باز دارد، تنها يك دست را از آنها گرفته امّا دستهاى فراوانى را از خويش دور كرده است، و كسى كه پر و بال محبّت را بگستراند، دوستى خويشاوندانش تداوم خواهد داشت.
#شرح_خطبه ۲۳
?«سکوی پرش اقوام ! » ?
خویشاوندی و دوستی عده ای با مدیران، آنان را به این فکر سوق می دهد که از امکانات تحت اختیار مدیر به صورت غیرقانونی بهره مند شوند و تجربه نیز نشان داده که عده ای از مدیران در برابر خواسته اقوام و آشنایان تاب مقاومت نداشته و حق و عدالت را فدای آنان کرده و بدین ترتیب اعمال ناروا رایج و سوء استفاده اطرافیان مدیران فراهم گردد!
علی علیه السلام به مالک اشتر می فرماید :
حاکمان [مسئولان و مدیران] را نزدیکان و خویشانی است که به خودسری و گردن کشی و دراز دستی به مال مردم و کمیِ انصاف عادت کرده اند، تو باید ریشه و اساس این سنّت سیئه را از بین ببری (با جدا ساختن و دورکردن آنان از خود و…) به کسی از آنان که در اطراف تو هستند و به کسی از اهل بیت و خویشان خود، زمینی واگذار مکن و باید کسی از وجود تو به گرفتن مزرعه و زمینی که به مردم زیان می رساند و یا به کار خلاف که به دیگری سختی و مشتقتی برساند، به طمع نیفتد، که سود دنیوی را او ببرد و زیان اخروی به تو بماند! (نهج البلاغه، نامه53)
عیوب دیگران را نبینیم
✨يا عَبْدَاللهِ، لاَ تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَد بِذَنْبِهِ، فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ، وَلاَ تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِکَ صَغِيرَ مَعْصِيَة، فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ
?اى بنده خدا ! در عيب جويى هيچ کس نسبت به گناهى که انجام داده است شتاب مکن، شايد او آمرزيده شده باشد، و بر گناه کوچکى که خود انجام داده اى ايمن مباش، شايد به خاطر آن مجازات شوى».
✍️اشاره به اين که گناه ديگرى، هر قدر بزرگ باشد ممکن است به خاطر توبه يا شفاعت معصومين (عليهم السلام) يا انجام کارهاى خيرِ جبران کننده، بخشوده شده باشد، و گناه خود انسان هر قدر کوچک باشد، ممکن است بر اثر غرور و غفلت و اصرار، مشمول عفو الهى نشده باشد، بنابراين چگونه شخص گنهکار مى تواند به خود اجازه دهد، که ديگران را بر گناهانشان سرزنش و ملامت، و يا عيب جويى و غيبت کند.
? نهج البلاغه خطبه ۱۴۰
✨مراقبانی از خودمان
اعْلَمُوا، عِبَادَ اللّهِ، أَنَّ عَلَيْکُمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسِکُمْ، وَ عُيُوناً مِنْ جَوَارِحِکُمْ، وَ حُفَّاظَ صِدْق يَحْفَظُونَ أَعْمَالَکُمْ، وَ عَدَدَ أَنْفَاسِکُمْ
?اى بندگان خدا بدانيد که مراقبانى از خودتان بر شما گماشته شده و ديده بانانى از اعضاى پيکرتان، و نيز حسابدارانى راستگو که مراقب شمايند که اعمالتان و حتى شماره نفس هايتان را ثبت مى کنند.»
نهج البلاغه خطبه ۱۵۷