سلا بر ابراهیم هادی دلها
?برخی روزها از غذا خوردن پرهیز می کرد.
وقتی با اعتراض ما مواجه می شد می گفت: باید این بدن را آماده کنم!
❌در شب های سرد زمستان ❄️بدون بالش و زیر انداز می خوابید.
می گفت: این بدن را باید آماده کنم باید عادت کند که روزگار طولانی در خاک بماند.?
?آخرین خداحافظی او را کاملا به یاد دارم. هیچ وقت این گونه نبود. حال وهوایی داشت برای خودش.
?قبل از عملیات والفجر مقدماتی با موتور آمد? منزل و گفت: دارم می روم دعا کن که بر نگردم.!?
?نگرانی من را دید ادامه داد هنوز این جماعت یک دست نشده اند. نمی دانم چرا اینگونه اند⁉️ من از این دنیا هیچ چیز نمی خواهم حتی یک وجب از خاکش.??
?دوست دارم انتقام سیلی حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها را بگیرم. دوست دارم اگر لایق شدم و در امتحانات خدا نمره قبولی گرفتم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت_زهرا(س) آرام گیرد.
? راوی : خواهر شهید ابراهیم_هادی