ساقی کوثر

وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (مائده/56)
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ورود به فضای مجازی از دیدگاه مقام معظم رهبری قسمت هفتم

02 آبان 1398 توسط گل عفاف

با توجه در فرمایشات رهبر عزیزمان این نکته فهمیده می شود که تکنولوژی و فناوری تنها در صورتی برای ما ارزش و اهمیت دارد که برای رسیدن به ارزشهای مطلق به کار گرفته شود. در اینجا به مشروح بیانات ایشان در این باره پرداخته می شود:

(25/ 04/ 1370) بيانات در ديدار با مسئولان، نويسندگان و هنرمندان«دفتر هنر و ادبيات مقاومت» حوزه‏ ى هنرى سازمان تبليغات اسلامى

پول و ثروت و قوّت بازو و زبان گويا و بقيه‏ى ثروتهايى كه در خدمت حق و انسانها و راستى و درستى نباشد، چه ارزشى دارد؟ ارزشى ندارد. الآن علم در خدمت سلاحهاى اتمى و در دست اسرائيل است. آيا اين ارزشمند است؟ نخير، هيچ ارزشى ندارد. ارزش‏ اين چيزها نسبى است. ارزش مطلق، متعلق به اين‏ها نيست. البته چيزهاى ارزشمند مطلق وجود دارد. اصلًا مبانى اديان، مطلق كردن ارزشهاى صحيح و راستين است؛ منتها علم و صنعت و تكنولوژى‏، از آن ارزشهاى مطلق نيست؛ تا در كجا به كار برود، تا در دست چه كسى باشد، تا از آن چگونه استفاده بشود؛ هنر هم از اين قبيل است.[1]

(13/ 09/ 1370) سخنرانى در ديدار با جمعى از خانواده‏هاى شهدا و اقشار مختلف مردم

مطلب اصلى كه امروز مورد نظر من است، آن هم به مناسبت اينكه جمعى از برادران فنى‏[2] در جلسه‏ ى ما هستند، اين است كه كشور ايران بايد به دست ايرانيها آباد بشود؛ اين يك تفكر و يك راه و روش است. نيت و همت ملت ايران بايد اين باشد كه كشور را خودشان بسازند.

در كشورهايى كه از كاروان پيشرفتهاى علمى و صنعتى عقب مانده‏اند، دو طرز تفكر وجود دارد:

يك طرز تفكر، غلط و مايه‏ى بدبختى ملت است؛ يك طرز تفكر، درست است. آن طرز تفكر غلط، همان تفكرى است كه در دوران حاكميت عوامل امريكا بر اين كشور حاكم بود؛ و آن اينكه علم و صنعت و تكنولوژى‏ و امور فنى، بايد به وسيله‏ ى خارجيها، اروپاييها و غربى‏ها آماده بشود و به صورت محصول در اختيار ما قرار بگيرد؛ ما بايد پول و نفت بدهيم و از محصول كار آن‏ها استفاده‏ كنيم؛ اين يك طرز تفكر بود. متأسفانه الآن هم اين طرز تفكر در بعضى از كشورهاى استعمارزده وجود دارد؛ مى‏گويند ما پول مى‏دهيم، غربى‏ها براى ما مى‏سازند، به اينجا مى‏ آورند و نصب مى‏كنند! گاهى احمقانه تصور مى‏كنند كه اين يك نوع اربابى نسبت به غربى‏هاست؛ كه ما پول‏دار هستيم، آن‏ها مى‏آيند براى ما مى‏سازند!

امروز اين طرز تفكر وجود دارد؛ در دوران گذشته هم در كشور ما وجود داشت. در دوران حاكميت ستم‏شاهى، اين فكر در قشر تعيين‏كننده و تصميم‏گير كشور بود؛ ما هم اين حرف را حتّى از زبان بعضى از عوامل آن‏ها شنيده بوديم. البته اين به معناى آن نيست كه آن‏ها به فكر نبودند كه كارخانجاتى هم وارد كشور كنند؛ خير، اما باز همان كارخانجات هم در اختيار بيگانه و با مديريت بيگانه بود. در ايران كارخانه‏ى ذوب‏آهن آوردند؛ اما به دست بيگانه، با مديريت بيگانه، حتّى با ملكيت بيگانه!

آن روزى كه انقلاب پيروز شد، از كارخانجات حساس اين كشور، جمع كثيرى از بيگانه‏هايى كه اينجا بودند، رفتند؛ آن كسانى كه كارشان اين نبود كه بيايند به مردم ايران علم و تكنولوژى بياموزند؛ كارشان اين بود كه به عنوان يك صاحبكار بزرگ و به عنوان يك دانا بيايند، يك‏مشت آدم‏هاى زيردست را از اين كشور انتخاب كنند، تا هم سرمايه‏ى كشور را ببرند، و هم كليد صنايع كشور در دست خودشان باشد. لذا اگر شما به نقشه‏ى صنعتى كشور نگاه كنيد، خواهيد ديد كه غربى‏ها و آمريكاييها و بعضى از اروپاييها اين نقشه را به نحوى ترتيب داده بودند كه اگر از اين مملكت رفتند و دروازه‏هاى اين مملكت به روى آن‏ها بسته شد، ايرانيها خودشان از پيشبرد و اداره‏ى صنعت عاجز بمانند؛ يعنى عمداً حلقه‏هاى مفقوده‏يى در سلسله‏ ى صنعت اين كشور به وجود آورده بودند، با قصد اينكه اين ملت هيچ‏وقت نتواند روى پاى خودش بايستد و كمر راست كند؛ مى‏خواستند هميشه محتاج آن‏ها باقى بماند.

اين طرز تفكر، در دانشگاهها هم اثر مى‏كند؛ علوم دانشگاهى هم بر اساس همين روش شكل مى‏گيرد؛ مهندس ما هم مبتكر و سازنده و خلاق نمى‏شود. اين كارى بود كه آن‏ها آن روز كردند، و مدتها نتايج سوء تدبير آن‏ها گريبان‏گير كشور ما هم بوده، و شايد در آينده هم تا زمانهايى باشد.

يك طرز فكر، طرز فكر درست است، و آن اينكه ممكن است ما علم و فن و صنعت را از بيگانه‏اى كه آن را دارد و ما نداريم، بگيريم؛ اما اداره‏ى آن كار را خودمان به دست خواهيم گرفت؛ خودمان صنعت را انتخاب خواهيم كرد؛ آنچه را كه براى كشور لازم است، خودمان به وجود خواهيم آورد. انسان بايد علم را از هركس كه دارد، ياد بگيرد؛ اما نه اينكه ياد بگيرد تا مزدور او باشد. غربى‏ها براى ملت ايران و ملتهاى مسلمان ديگر، اين را مى‏خواستند.

ما بايد علم را ياد بگيريم، براى اينكه خودمان كشور را بسازيم. در ميان ملت ما، استعداد و روح خلاقيت زياد است. اين همان ملتى است كه تا چند قرن پيش، مشعلدار علم در دنيا بوده است. ما از لحاظ استعداد و توان علمى بالقوه، چيزى كم نداريم؛ چرا بايد از كاروان علم و صنعت عقب بمانيم، تا آنجايى كه كوچك‏ترين چيزها را هم آن‏ها براى ما درست كنند؟!

در دوران ستم‏شاهى اجازه نمى‏دادند كه مهندس ايرانى، آن هواپيمايى را كه پولش را داده‏اند و از بيگانه‏ها خريده‏اند، تعمير بكند و يا به آن نزديك بشود، تا مبادا از اسرار آن آگاه گردد! اين، بزرگترين ظلم به يك ملت است.

امروز وضع خيلى عوض شده است. ملت ايران به بركت انقلاب، از لحاظ علم و صنعت و اتكاى به استعداد و اداره‏ى زندگى صنعتى به دست خود، با قبل از انقلاب قابل مقايسه نيست. جوانان زيادى، چه در زمينه‏ى صنعت، چه در زمينه‏ى پزشكى، چه در زمينه‏ى علوم گوناگون، چه مرد و چه زن، به مراتب بالايى نايل شده‏اند و كارهاى برجسته‏اى كرده‏اند. ملت ايران بعضى از آن‏ها را مى‏داند، بعضى را هم در آينده وقتى‏كه كارها تمام بشود، خواهد دانست و اطلاع آن در اختيارش قرار داده خواهد شد.

ملت پيشرفت كردند؛ اما بايد همين روش اتكاى به نفس ادامه پيدا كند. مبادا بخشهاى گوناگون وسوسه بشوند كه كارها را دربسته و سربسته به خارجيها واگذار كنند. يك ملت بايد بداند كه تنها خود اوست كه مى‏تواند نيازهاى خودش را بفهمد و آن را برطرف كند. ما نمى‏گوييم از علم و اندوخته‏ هاى صنعتى و علمى ديگران استفاده نشود؛ خير، بايد استفاده بشود؛ اما خود ما هم بايد همت كنيم.

علم، متعلق به يك شخص و يك ملت نيست؛ علم، متعلق به بشريت است و بين ملتها دست به دست مى‏گردد. يك روز بود كه اروپاى متمدن امروز، در نهايت جهل و بى‏خبرى بود؛ مسلمين دانشمندان بزرگ آن روز بودند و علم را به اروپاييها ياد دادند. اين حرفى است كه خود آن‏ها گفتند و مى‏گويند؛ نوشتند و مى‏نويسند؛ چيز مجهولى نيست كه ما آن را ادعا بكنيم. يك روز علم در آسيا بود، يك روز هم در اروپاست، يك روز هم در يك نقطه‏ى ديگر است. علم، متعلق به همه‏ى بشريت است. علم چيزى نيست كه ملتى بگويد مال من است و مال بشريت نيست؛ نه، علم متعلق به بشريت است. ما هرجا علم را پيدا كرديم، آن را به دست مى‏ آوريم.

پيامبر ما در چهارده قرن پيش فرمود: «اطلبوا العلم و لو بالصّين»[3]؛ اگر علم در نقطه‏ى دوردستى هم باشد، برويد آن را ياد بگيريد. بايد از علماى آن‏ها هم استفاده كنيد و آن‏ها را در علم و صنعت، مورد استفاده قرار بدهيد. بنابراين، بايد از علم و اندوخته ‏هاى صنعتى ديگران استفاده كرد؛ اما خود ما هم بايد براى ياد گرفتن و براى ساختن، همت كنيم.

اين جوانان ما كه امروز در مراكز فنى و صنعتى و علمى حضور دارند، بايد بدانند كه ايران را آن‏ها بايد بسازند. در يك ديد وسيع‏تر، دنياى اسلام را مورد نظر قرار بدهيد. چرا دنياى اسلام [4]

اين جوانان ما كه امروز در مراكز فنى و صنعتى و علمى حضور دارند، بايد بدانند كه ايران را آن‏ها بايد بسازند. در يك ديد وسيع‏تر، دنياى اسلام را مورد نظر قرار بدهيد. چرا دنياى اسلام بايد اين‏قدر ضعيف و محتاج باشد؟ چرا بايد همه‏چيزش، گدايى‏شده‏ى از در خانه‏ى دشمنانش باشد؟ امروز بعضى از كشورهاى پول‏دار اسلامى پول مى‏دهند و ميوه و سبزىِ خوردنشان را هم با هواپيما از كشورهاى اروپايى مى ‏آورند! ماشين‏آلات كه به جاى خود، بندرسازى كه به جاى خود، اكتشافات كه به جاى خود؛ چرا بايد اين‏طور باشد؟! مگر ملت اسلام چه چيزى كم دارد؟

امروز بيش از يك ميليارد نفوس مسلمان در دنيا هست؛ آن هم در اين كشورهاى حساسى كه ما مسلمانان داريم. امروز بخش عظيمى از دنيا، زير پاى فرزندان اسلام است؛ با اين همه منابع غنى، و با اين موقعيت جغرافيايى. آيا بازهم بايستى امريكا و انگليس و اين‏گونه دولتها بر اين كشورها حكومت كنند؟! مسلمانان بايد بيدار بشوند؛ بين خودشان مثل يك خانواده، از علم و صنعت و منابع و پول يكديگر استفاده كنند و در مقابل دشمن جهانى، يك جبهه‏ ى قوى تشكيل بدهند.

اين چه وضعى است كه امروز مسلمانان دارند؟! بخصوص امروز كه امريكا تصور مى‏كند دنيا متعلق به اوست. البته اين تصور ابلهانه ‏اى است؛ اما دولتمردان امريكا اين تصور را دارند. چون رقيب آن‏ها كه اتحاد جماهير شوروى سابق باشد اين‏گونه تكه‏ تكه شده و به ضعف و ذلت كشيده شده است، آن‏ها خيال مى‏كنند كه ديگر دنيا مال آن‏هاست! گويا دنيا متعلق به دو نفر رقيب بود، و حالا كه آن رقيب به زمين نشسته‏

است، سهم او هم مال اين است، و اصلًا دنيا مال اين است! چنين منطق غلطى را چه كسى به اين دولتمردان كم ‏عمقِ بى ‏اطلاع از غريزه و طبيعت بشرى، تلقين كرده است؟! انسانها آزادند. انسانها و ملتها مستقلند. مسائل دنيا به شما چه ربطى دارد؟! خيال مى‏كنند همه جاى دنيا مال آن‏هاست!

در همه ‏ى قضايا هم دخالت مى‏كنند! هر گوشه‏ى دنيا كه يك حادثه، يك بگومگو و يك چيز پول‏ساز هست، آن‏ها فوراً خودشان را به آنجا مى‏رسانند؛ مثل اين گردن‏كلفتها و چاقوكش‏هاى محله‏ هاى سابق، كه وقت باجگيرى و وقت دعواى زن و شوهر حاضر بودند! به شما چه؟! مثل كلانتر دنيا، براى خودشان مقام قايلند! شما كى هستيد؟ اينكه شما احساس قدرت مى‏كنيد، به خاطر آن است كه بعضى از ملتها و دولتها حاضر نشده‏اند [5]

پی نوشتها
[1] (25/ 04/ 1370) بيانات در ديدار با مسئولان، نويسندگان و هنرمندان«دفتر هنر و ادبيات مقاومت» حوزه‏ى هنرى سازمان تبليغات اسلامى
[2] ( 2). كاركنان ايران خودرو
[3] ( 3). وسائل ‏الشيعه، ج 27، ص 27
[4] (13/ 09/ 1370) سخنرانى در ديدار با جمعى از خانواده ‏هاى شهدا و اقشار مختلف مردم
[5] (13/ 09/ 1370) سخنرانى در ديدار با جمعى از خانواده‏هاى شهدا و اقشار مختلف مردم

… ادامه دارد.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: مناسبت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

ساقی کوثر

وبلاگ فرهنگی،سیاسی، اجتماعی
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ثقلین
    • مناسبت
  • خیر کثیر
  • فضای مجازی از دیدگاه مقام معظم رهبری
  • دعا برای سلامتی امام زمان عج
  • جمعه های انتظار
  • حدیث روز
  • فضای مجازی
  • دعا و زیارات ایام هفته
  • درس اخلاق
  • کلام رهبر
  • عمومی
  • بصیرت افزایی و روشنگری
  • اخلاقی - تربیتی
  • داستانهای عبرت آموز
  • کلیپ های تکان دهنده
  • یادداشت های خودم
  • یادیارن شهید
  • احکام
  • زنگ تفریح
  • نهج البلاغه
  • صحیفه سجادیه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس