پاسخ به یک شبهه
نکاتی کمتر توجه شده پیرامون مسلمان شدنِ ایرانیان
بعد از آمدن اسلام در ایران، ایرانیان در اسلام، مقیدتر و راسخ¬تر نسبت به همان عرب¬ها بودند، آن هم نه عوام ایرانیان، که نوابغ و بزرگان آنان، چراکه در هر فن و علمی که می¬بینیم، بزرگ¬ترین دانشمندان از ایران اسلامی بودند و ابن¬خلدونِ عرب و بسیاری دیگر از عرب¬زبانان به این مسئله تصریح کرده¬اند.
در فضای اهل سنت، بخاری و ابو حنیفه و سایر علمای آنان گرفته تا فضای شیعه از شیخ طوسی و … که همه ایرانی بودند و نیز بسیاری از علوم و فنون مختلف از جمله فقه، اصول، حدیث، لغت، فلسفه، کلام، طبیعیات، ریاضیات، لغت، تفسیر و … باز به دست نوابغ و متفکران ایرانی گسترش یافت.
حال فرض بگیریم که ایرانیان تحت سلطه عرب، و به زور مسلمان شده باشند، و خلافت اسلامی بزرگی، با زور تشکیل شده باشد، حال هنگامی که هلاکو آمد، کل خلافت اسلامی از بین رفت، خلافت 500 ساله عباسی با آن قدرت از هم پاشید و چنگیزی روی کار آمد که کافر بود، در این زمان، موقعیت بسیار خوبی بود که ایرانیان با خود بگویند که باید انتقام خود را از اسلامی که به زور به خورد ما داده شد بگیریم، آن هم حکومت عباسی که ملوک الطوایفی بود و امکان آشوب و انتقام، بسیار بیشتر و راحت¬تر از حکومت¬های مرکزی مانند صفویه بود.
حال جالب آن که ایرانیان به جای انتقام از اسلام، آمدند تمامی نوه¬ها و نتیجه¬های همین هلاکوی مغول را مسلمان کردند، همانند سلطان محمد خدابنده و نیز خواجه نصیرالدین طوسی که فخر علمای شیعه است و در عظمت او، جای کلام نیست، مسئول بسیاری از امور دینی در رأس حکومت گردید و برای اسلام و تشیع خدمات ارزنده ای انجام داد.
بلی، اگر تاریخ به درستی مطالعه شود، روشن می گردد که هم ایرانیان به وسیله اسلام عزت یافتند و هم اسلام، به وسیله ایرانیان، مبرهن تر و زیباتر معرفی گردید.